About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Tuesday, June 30, 2009

آن نمای که آنی

بنده آنی که در بند آنی
کوتاه اما بسیار هوشمندانه و کاربردی
حالا این جمله سنگین یه طرف، این یکی ادامه شه
آن نمای که آنی تا در نمانی
من این جملات رو در 13-14 سالگی در کتابهای درسی خوندم، اما الآن خیلی خیلی برام ملموس تر و باارزش تره
به نظرم خیلیها در این راستا در موندن، و یا قراره دربمونند، بعضی ها شاید توی 4 سال لو برن، بعضی ها یه عمر!! هممون کم و بیش دچار توهم خود بزرگ بینی هستیم، (بحثش با اعتماد به نفس فرق داره) کافیه با خودمون خلوت کنیم و همه موجودات عالم هستی-کائنات رو هم در نظر داشته باشیم تا متوجه عدم اهمیت فکرها و درد ها و حتی وجودمون بشیم
اما بعضی ها در خودشون غریقند، شرم آور و دردناکه افرادی با چنان مسئولیت های سنگین طی سالهای متمادی، در باتلاق پستی های اعلا به خاطر مقام اعلای ظاهری فرو و فرو تر رفتن .. قدرت طلبی بی حد، اون هم به نام حق و آنچه مذهب مینامند
اصلا قصد ارتباط دادن خواجه عبدالله رو به این مسائل نداشتم..به قول دوستی: خودش اینجوری شد اما واقعا
ننگ بر بی شرافتهایی که خودشون رو نه تنها انسان، که انسان متعالی و کامل میدونن.. انسانه و شرافتش

Friday, June 12, 2009

Dream of Butterfly

I often dream of turning and turning on the roof at midnight while listening to the Butterfly.
Nobody can hear it around but me. I get lost by the inspiration feeling and huge joy and comfort…
However, I am still here, sticking to me, what am I? Am I this nobody who does not know anything, who cannot trust any fact, who sometimes even does not understand the existence of its own, even the meaning of existence…?
Or the one who is free, who is empty of thoughts, empty of doubts..
Well I guess optimistically, my existence is a kind of being just as a chord of a rhythmic song-a part of entire existence- and NOTHING at the same time.
OK, anybody could tell me what Nothing means?
...