About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Friday, April 24, 2009

!

الان یک نگاه به پست هام کردم..یه ذره معنویتشون زیاده! باید یه فکری کرد. البته موضوع غیر معنوی تو ذهنم هست.. به زودی میریزم رو مونیتور!!

غرور در ستایش!

سبحان ربی العظیم وبحمده
سبحان ربی الاعلی وبحمده
این اذکار از واجبات نماز هستند. برام خیلی جالبه که یه جور غرور توشون مطرح میشه. پروردگار من، معبود من..، این "من" مالکیت که توش هست خیلی ظریف واحساس بر انگیزه. بعدش هم که پروردگارت با غرور و سرخوشی تحسین میشه. هیچ ذکر دیگه ای در نماز این حالت رو نداره

Monday, April 20, 2009

بارزترین تمایل در انسان: لذت جوئی

این موضوع خیلی وقته ذهنم رو بد جوری درگیر کرده. اینکه هر کاری که ما آدمها میکنیم به نوعی به دنبال ارضای این میل شدید هستیم: لذت- طلبی. این
میل به قدری قویه که به خاطرش خیلی وقتها حاضریم سختیهای عجیب و غریبی رو هم
حتی در بلند مدت) تحمل کنیم)

هر کسی تعریف خودش رو از لذت داره. جالب اینجاست که همه ما مفهوم لذت بردن رو بدیهی میدونیم، اما مسلما بسته به شخصیت و درونمایه افراد، درجه لذت و صریح تربگم عمق و اثر اون بر روی فرد متفاوته.
شما تا به حال شده به مفهوم لذت فکر کرده باشین؟ اگر جواب مثبته اولین لغت هم- معنی که به ذهنتون میاد چیه؟
حالا یه مساله بغرنج تر: افرادی که فکر میکنند عاشق حقیقی اند وحاضرند همه چیز و همه کس رو فدای معشوقشون کنند اونها هم در واقع به دنبال لذت هستند! شاید این نوع لذت، براشون همراه با درد باشه اما این درد لذتی بهشون میده که با سر دنبالش هستند! در ظاهر اونها از خود گذشتگی در راه معشوقشون میکنند، اما عملا دنبال لذت هستند: لذت خودشون! یعنی ایثار میکنند برای خودشون! این خیلی عجیبه. انگارخود خواهی بشری به هیچ وجه مهارشدنی نیست.

Thursday, April 9, 2009

Words of Wisdom

The main cause of suffering is egoistic desire for one’s own comfort and happiness.
"Dalai Lama"

Tuesday, April 7, 2009

تا تو را دردي نباشد

چون نداری جان معنی معنی جانرا چه دانی
چون ندیدی کان گوهر گوهر کانرا چه دانی
هر که او گوهر شناسد قیمت جوهر شناسد
گوهر کانرا ندیده جوهر جانرا چه دانی
تا ترا شوری نباشد لذت شیرین چه یابی
تا ترا دردی نباشد قدر درمانرا چه دانی
چون سر میدان نداری پای دریکران چه آری
چون رخ مردان ندیدی مرد میدان را چه دانی
خدمت دربان نکرده رفعت سلطان چه جوئی
طاق ایوانرا ندیده اوج کیوانرا چه دانی
چون تو سرگردان نگشتی منکر گوی از چه گردی
چون تو در میدان نبودی حال چوگانرا چه دانی
گرنه چون پروانه سوزی شمع را روشن چه بینی
ورنه زین پیمانه نوشی شرط و پیمانرا چه دانی
صبر ایوبی نکرده درد را درمان چه خواهی
حزن یعقوبی ندیده بیت احزانرا چه دانی
چون دم عیسی ندیدی گفته‌ی خواجو چه خوانی
چون ید بیضا ندیدی پور عمرانرا چه دانی
"غزليات خواجوي كرماني"

Thursday, April 2, 2009

آرامش باور


شکرت که مثل سابق، نماز نمیخونم، با فکر اینکه بودی و هستی‌ و خواهی‌ بود.. مثل یه عادت، ديگه مثل یه نوار آمادهٔ ضبط که بهش هر چی‌ بگن بی کم وکاست ضبط می‌کنه نيستم.. م
شکر که حداقل، اگرنمازي میخونم، با باور، با باور عمیق به وجودت میخونم.. به بقیه شک هام هم اجازه میدم که به باور برسن...باور درستي يا نادرستيشون، اما به تو ایمان دارم... م
شکر که تو رو حداقل کمی‌ حس می‌کنم ومیشناسم
ممنونم ..ممنونتم
کمکم کن زیاد منحرف نشم، و کمکم کن از گمراهان نباشم..
ن
ولی‌ ميدونم باید به باور برسم تا ایمان بیارم
حضورت خیلی‌ دلگرم کننده ست. ن
دوستت دارم، و میپرستمت. که لذتش وصف ناپذیره... م