About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Monday, January 18, 2010

آشنايي

دوران آشنا نزدیكند و نزدیكان نا آشنا، دور
...
روحی كه پيام دارد نه مريد مي طلبد، نه عاشق. در رهگذر عمر چشم انتظار ايستاده است و وجودش ندائي ست كه آشنايي را مي خواند و حياتش نگاهي كه در انبوه اين صورتك هاي مكرر و بي مسئوليت و بي انتظار و بي اضطرابي كه بيهوده مي گذرند، چهره مأنوس و محرم خويشاوندي را بيابد كه بر آن موجي از "حيرت" افتاده است و دو نگاهش، همچون دو كودك گم كرده مادر، در اين دنياي بي پناه آواره اند
آري، نه مريد، نه عاشق، آشنا
...
هبوط در كوير- هبوط، ص 84

No comments:

Post a Comment