وای این عجب چیزیه
منتخبش رو میگذارم
طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم
نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردم
ندارم غصه دانه اگر چه گرد این خانه
فرورفته به اندیشه چو بوتیمار می گردم
نخواهم خانهای در ده نه گاو و گله فربه
ولیکن مست سالارم پی سالار می گردم
رفیق خضرم و هر دم قدوم خضر را جویان
قدم برجا و سرگردان که چون پرگار می گردم
نمیدانی که رنجورم که جالینوس می جویم
نمیبینی که مخمورم که بر خمار می گردم
مرا زین مردمان مشمر خیالی دان که می گردد
خیال ار نیستم ای جان چه بر اسرار می گردم
چرا ساکن نمیگردم بر این و آن همیگویم
که عقلم برد و مستم کرد ناهموار می گردم
بهانه کردهام نان را ولیکن مست خبازم
نه بر دینار می گردم که بر دیدار می گردم
نیم پروانه آتش که پر و بال خود سوزم
منم پروانه سلطان که بر انوار می گردم
مولوی
No comments:
Post a Comment