About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Sunday, April 29, 2012

Like water for chocolate


هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم ولی خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم. برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، اکسیژن از نفس کسی می اید که دوستش داریم، شمع می تواند هر نوع موسیقی ، نوازش ،کلام ، یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل می کند.برای لحظه ای از فشار احساسات گیج می شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی گیرد که با مرور زمان فروکش می کند تا انفجار تازه ای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه میدارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش زا همان سوختی است که به وجودمان می رسد، انفجار تنها زمانی ایجاد می شود که سوخت موجود باشد. خلاصه ی کلام ، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتش درونش را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش نم بر می دارد و هیچ یک از کبریتهایش هیچ وقت روشن نخواهد شد
ازکتاب "مثل آب برای شکلات" Laura Esquivel

1 comment:

  1. قاصدک وحشیMay 11, 2012 at 5:40 AM

    چه مثال قشنگی زده. یاد اون باری افتادم که بهم پیشنهاد کردی که برای روحم وقت بگذارم. مفهومش شبیهه. اگه یادآوری نشه، تو شتاب زندگی امروزی فراموش می شه و کبریت ها واقعا ممکنه نم بکشن.

    چه قدر عنوان اصلی کتاب هم قشنگه: como agua para chocolate

    این نوشته رو تو کتابخونه می خوندم. بعد دنبال کتابش گشتم. امانت گرفتم که ببرم بخونمش :)

    ممنون این جا گذاشتیش :)

    ReplyDelete