خیلی وقت بود چنین آرامشی نداشتم. چقدر خوبه که من فقط یه مخلوق کوچیکم، که یه معبود فوق العاده مهربون داره...هر وقت بهانه هام زیاد میشن و کم میارم یه جوری ، به یه زبونی حالیم میکنه: هووووووی چه خبرته! حواست باشه ها... تو بنده منی..پس دیگه از هیچ چیز نترس، باور کن، ایمان بیار که هوات رو دارم. حتی وقتی از خودت ترسیدی و دلت گرفت، از پستی هات، از حقارتت.. یادت نره که بنده خودمی
....
کم کم راه به من نزدیک شدن رو یاد میگیری، ظرفیت داشتن این نزدیکی رو هم
....
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
...
حافظ
No comments:
Post a Comment