About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Friday, May 18, 2012

Road Less Traveled


Two roads diverged in a yellow wood,
And sorry I could not travel both
And be one traveler, long I stood
And looked down one as far as I could
To where it bent in the undergrowth;

Then took the other, as just as fair,
And having perhaps the better claim
Because it was grassy and wanted wear;
Though as for that the passing there
Had worn them really about the same,

And both that morning equally lay
In leaves no step had trodden black.
Oh, I kept the first for another day!
Yet knowing how way leads on to way,
I doubted if I should ever come back.

I shall be telling this with a sigh
Somewhere ages and ages hence:
Two roads diverged in a wood, and I—
I took the one less traveled by,
And that has made all the difference.
M. Scott Peck-1978

2 comments:

  1. پس چرا این جا یک ماهه در سکوته؟ ;)

    ReplyDelete
  2. آره، اینو الان خوندم، فعلا باشه تا بعد
    ...
    نه از آغاز چنين رسمي بود

    و نه فرجام چنان خواهد شد

    كه كسي جز تو، تو را دريابد

    تو در اين راه رسيدن به خودت ، تنهايي

    ظلمتي هست ، اگر

    چشم از كوچه ياري بردار

    و فراموش كن اين كهنه خيال

    نور فانوس رفيقي كه تو را دريابد!

    دست ياري كه بكوبد در را

    پرده از پنجره ها برگيرد ، قفل را بگشايد

    كوله بارت بردار

    دست تنهايي خود را تو بگير

    و از آيينه بپرس

    منزل روشن خورشيد كجاست؟

    شوق دريا اگرت هست روان بايد بود

    ورنه در حسرت همراهي رودي به زمين خواهي شد

    مقصد از شوق رسيدن ، خاليست

    راه ، سرشار اميد

    و بدان ، كين امروز

    منتظر فردايي ست

    كه تو ديروز در اميد وصالش بودي

    بهترين لحظه راهي شدنت ، اكنون است

    لحظه را دريابيم

    باور روز ، براي گذر از شب ، كافيست

    و از آغاز ، چنان رسمي بود

    كه سرانجام چنان خواهد ش

    ReplyDelete