About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Wednesday, January 6, 2010

هبوط

هبوط در كوير علي. ش را شروع كردم. عجب آدمي بوده اين مرد.. البته الان يكم بالغانه تر به افكارش فكر مي كنم. و مي تونم جاهايي باهاش مخالف باشم يا طرز نگاهش به مسائل رو (در موارد جزئي) نپسندم. اما به معناي واقعي كلمه موقع خوندن كتابش، حس لذت عجيبي دارم. حس درك خيلي نزديك.. و معمولاً اشك ريزان راه مي افته اين قدر كه حرفاش به دلم ميشينه.. مثل همون حسي كه با حرف زدن با فرنيك (3-4 ماه اول) بهم دست ميداد و گذشت زمان اصلاً حس نميشد.. و گه گاه اشكهام رسوام ميكرد..
خلاصه كه بايد ساخت
بايد اون فرانديش رو ساخت
طوري كه هيچ وقت تنها نباشه..هيچ وقت دلگير نباشه..وابسته روحي هيچ فردي نشه جز لم يكن له كفواً احد خوبي هاي آدم ها رو ببينه، الك كنه و خودش رو بالا بكشه
الهي اميد رو در من بيفزا، و ايمانم رو خالص كن تا قدر موهبت زيستن و جان داشتن رو بدونم..تا هنوز اختيار دارم كه گلي بكارم

No comments:

Post a Comment