About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Sunday, January 31, 2010

موجودي كه"زن" است


زناني كه در قالبهاي سنتي قديم مانده اند، مسأله اي برايشان مطرح نيست. و زناني كه قالبهاي وارداتي جديد را پذيرفته اند، مسأله برايشان حل شده است. اما در ميان اين دو نوع زنان قالبي، آنها كه نه مي توانند آن شكل قديم موروثي را تحمل كنند و نه به اين شكل تحميلي تسليم شوند، چه بايد بكنند؟ اينان مي خواهند خود را بسازند. الگو مي خواهند، نمونه ايدئال. براي اينان مسأله " چگونه شدن" مطرح است... در جامعه ما، زن به سرعت عوض مي شود. جبر زمان و دست دستگاه، او را از آنچه هست دور مي سازند و همه خصوصيات و ارزشهاي قديميش را از او مي گيرند تا از او موجودي بسازند كه مي خواهند و مي سازند و مي بينيم كه ساخته اند! اين است كه حاد ترين سؤالي كه براي زن آگاه در اين عصر مطرح است، اين است كه چگونه بايد بود؟ زيرا مي داند كه بدان گونه كه "هست" ، نمي ماند و نمي تواند بماند. و از سويي، ماسك نويي را كه مي خواهند بر چهره قديميش بزنند، نمي خواهد بپذيرد. مي خواهد خود تصميم بگيرد. خويشتن جديدش را انتخاب كند، چهره جديدش را خودآگاهانه و مستقل و اصيل آرايش كند، ترسيم نمايد، اما چگونه؟ نمي داند اين چهره انسانيش كه نه آن قيافه "موروثي" است، و نه اين "ماسك بزك كرده تحميلي تقليدي" چه طرحي دارد؟ شبيه كدام چهره است؟
از "فاطمه، فاطمه است" علي شريعتي

No comments:

Post a Comment