About Me

My photo
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.

Wednesday, April 7, 2010

غم

امشب خيلي باز بد حال بودم.. ذهنم پرواز كرد، رفت و رفت.. به تضادهاي وجودم سر كشيد.. يهو به اين جمله رسيد
سهل و ممتنع
از آن رو كه زندگي اين گون است

وبلاگش كه البته ريموو شده الان
طفلي رو 20 روزي نگهش داشتن. اومدن نصفه شب از خونه بردنش. خودش و لوازمش، لپ تاپش. يه هفته مونده به عيد آزاد شد. حالا شايد فردا با چند تا از دوستاي قديمي ببينيمش
...
براي اينكه سرم گرم شه و افكار بي حاصل و انرژي گير آزارم نده، پا شدم گلشن راز "شيخ محمود" و هشت كتاب سهراب رو برداشتم.
يكم گلشن راز خوندم. طفلي شيخ جوونمرگ شده، 32 سالگي از دنيا رفته. تا حدي جالب بود. در واقع اومده جواب سؤالهاي يه بنده خدايي رو به شكل منظوم داده، با اينكه تو كار نظم نبوده
خلاصه، ولي چيزي كه در آرامش نسبيم اثر داشت رسيدن به اين جمله از سهراب بود-يادم نيست مال كدوم دفترشه: وغم اشاره محوي به رد وحدت اشياست
شايد اين حالت تعليق يه روزي تموم شه تا من هم نياز به ياد آوري براي درك عدم اصالت حس غمگيني نداشته باشم

No comments:

Post a Comment